۱۳۸۷ فروردین ۳۰, جمعه

الخلیج الفارس

بعد از اینکه نشنال جئوگرافیک باعث اتحاد ملی ما ایرانیان شد اکنون نوبت به گوگل عزیز رسیده که این افتخار را داشته باشد. عمه‌جان را به عنوان نماینده‌ی ملت غیرتمند میهن پرست متمدن برای انجام یک مصاحبه سراغ آقای رییس گوگل فرستادیم! مصاحبه‌ی زیر حاصل این تخیل است:

عمه‌جان: جناب این چه نقشه‌ای بود که شما کشیدید؟
رییس: منظور شما از «نکشه» اسم بود؟

عمه‌جان: بعله. منظور ما از «نکشه» نوشتن خلیج‌العربیه است.

رییس: آه بعله. فراموش کرد. من وکتی دید سی سال شما کطبه کواند و فارسی-عربی صحبت کرد و ثارالله و جندالله و جیش‌الله راه انداخت ما فکر کرد شما را کوشحال کرد که برای شما کلیج فارس را کلیج عربی کرد.

عمه جان: شما بیخود کرد که عوض کرد. ما که خطبه نخوندیم. مملکت که مال اونا نیست!

رییس: ولی کیلی کیلی ببکشید من هفتاد میلیون اسم ایرانی را نگاه کرد هشتاد میلیون اسم عربی را دید. فگط کواست برای شما فیور کرد.

عمه جان: نه از این محبتها نکنین. مگه نشنیدین که آیت‌الله حسن روحانی هم گفته نباید نام های تاریخی عوض بشن؟

رییس: بعله حسن صحبت زیاد کرد. اما حسن فراموش هم زیاد کرد. کمینی‌شهر را ما درست نکرد. کیابان کالد استانبولی را هم ما اسم نگذاشت.
عمه جان: ببین مستر! من کار ندارم که شما کرد، یا آنها کرد. ناصر کرد یا منصور کرد، ما با کسی شوخی خاکی نداریم. دست به گربه‌ی ما بزنین اون روی سگمون میاد بالا!!!

پ.ن.صفر. منم دلم واسه مملکتم می‌سوزه.

پ.ن.1. این نوشته یک داستان خیالیست.

پ.ن.2. به علت قول داده شده به یک دوست باید بگم که پس از چند فقره اصلاحات ارضی و اسمی که در میهن عزیزمان صورت گرفته تاثیر گذارترین موجود در سال اخیر بر زندگی من و اکثر ایرانیان کسی نیست جز رییس جمهور عزیزمون!

"ایماها و اشاره ها"

۱۳۸۷ فروردین ۱۵, پنجشنبه

زرشک

رژیم می‌خواست ببر کاغذی را پاره کند و زمین‌های اشغالی فلسطینی‌ها را بگیرد و انقلاب را در لیست کالاهای صادراتی بگنجاند (انقلاب اسلامی عراق منظورم نیست چون انقلاب اسلامی عراق انقلاب انتسابی عراق است و در حقیقت عراق مملکتی است با آزادی کامل آن هم نوع آمریکایی اش) و مستضعفان جهان را آنقدر خوش کند تا از خوشی بمیرند و طبقه را از بین ببرد و به ملت چنان نفت بدهد که به جای آب، نفت بخورد و شوروی کافر را مسلمان بکند و راه قدس را از طریق کربلا اتوبان کند و گرگ را مجبور کند که گوسفند را بغل کند و سنگ را حکم دهد که شیشه را نشکند، و اخیراً ایران را هسته ای و دنیا را احمدی نژادی کند! اما چندتا قطعنامه از طرف چندتا آدم از خدا بی خبر چنان ستون‌هایش را لرزانده که اینجانب دیروز مستضعفی را دیدم که در خیابان تلو تلو می‌خورد و به بُزَکِ خود می گفت:
بُزک جان! می خواهی بمیری بمیر! چون بهار آمد و چیزی جز زرشک نیاورد!

"ایماها و اشاره ها"